Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: «زنگبار یا دلیل آخر» نام یکی از شاخص‌ترین کتاب‌های «آفرد آندرش»(ALFRED ANDERSCH)  است که سروش حبیبی، او را گرچه شاید در قد و قواره «هاینریش بل» و «گونتر گراس» نباشد، در ادبیات‌داستانی آلمان با آن دو مقایسه می‌کند. بدون حب و بغض اگر بخواهیم نگاهی به ادبیات داستانی کشور آلمان بیندایم دست‌کم او چیزی از «یودیت هرمان» و همتایان جدیدش کم ندارد و چه بسا نویسندگانی در سطح «یودیت هرمان» ادامه دهنده حقیقی راه او در یک رمان «عاشقانه جنایی-معمایی-روانکاوانه» مانند «اول عاشقی» باشند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با این تفاوت که در دنیایی جدیدتر و با دغدغه‌هایی به روز زندگی می‌کنند.

آلفرد آندرش زاده ۲۱ فوریه ۱۹۱۴ است. یعنی در دوران جنگ جهانی اول متولد شده و جنگ جهانی دوم و فاشیسم هیتلری را به خوبی در کشورش درک کرده است. او در مونیخ به دنیا آمد و ۱۹۸۰ درمی‌گذشت. او علاوه بر نویسندگی به عنوان شغل حرفه‌ای‌اش تدوین‌گر رادیویی نیز بود.

آندرش قلم شاعرانه‌ای دارد که به وقتش در این مجال اندک به آن هم خواهیم پرداخت اما پیش از هر چیز به موضوع رمان «زنگبار» می‌پردازیم:

داستان رمان زنگبار با زوایای دید مختلف روایت می‌شود اما زوایه دید «پسر» در این رمان غالب است. داستان در عین حال که داستان یک «پسر» است که ور دست «کنودسن» که کشتی ماهیگیری دارد و آنجا کار می‌کند، داستان شخصیت‌های دیگر هم هست. «پسر» از امر و نهی کردن بزرگ‌ترها طاقتش طاق شده و در ذهن داستان‌های «مارک تواین» را به یاد می‌آورد. «ماجراهای هلکلبری‌فین» که در جنگل‌های می‌سی‌سی‌پی پا به فرار گذاشت. اما در عین حال این واقعیت روشن هم پیش رویش است که «رریک» -شهر بندری که در آن زاده شده و رشد یافته و داستان در آنجا اتفاق می‌افتد- تفاوت‌های ماهوی با می‌سی‌سی‌پی هاکلبری دارد. این تفکرات و تخیلات حتی در او نضج می‌یابد که با دیدن دختر یهودی به نام «یودیت» که قصد فرار به سوئد را دارد، نوعی حسادت در دل می‌پروارند که این یهودی حکم کاکا سیاه را در «هکلبری‌فین» داشت.

اما پسر... پسر این داستان که نویسنده تا پایان او را به همین نام معرفی و خطاب می‌کند، ۱۰، ۱۲ ساله است. ذهنش مملو از ماجراجویی است. پدری دارد که مرده و همه از او با عنوان یک دائم‌الخمر یاد می‌کنند. مادرش به او امر و نهی می‌کند و از فضا و زندگی موجود که هر روز به همراه کنودسن باید به صد ماهی در بندر رریک برود، خسته و عاصی شده است. دوست دارد اقلیم خود را مانند «هالکبری» تغییر دهد و مترصد موقعیتی است تا آن را از تخیل به دنیای واقعی کشیده شود.

طرح روی جلد کتاب

کنودسن ماهیگیر در این مقطع رمان که زمان پیش از شروع جنگ جهانی دوم است، تمایلات سوسیالیستی دارد اما از آن تمایلات هم سر خورده شده. بدن تنومند اما نسبتاً پیری دارد و در عین حال هیچ گونه ارادتی به آنچه فراگرفته ندارد. هلاندر کشیش کلیسای رریک، یک پایش را در جنگ جهانی اول از دست داده است و با این همه افتخارات، جانش در خطر خواهد افتاد اگر مجسمه چوبین که نویسنده در رمان از آن با عنوان «پسر کتابخوان» یاد می‌کند، به کشوری دیگر و کلیسایی دیگر فراری دهد. هلاندر کشیش مقیدی است که البته در او هزاران تردید درباره مهر و محبت خدای کلیسا ریشه دوانده و حتی در بخش‌هایی از رمان در ذهن خود واگویه می‌کند که خدا مخلوقات خود را فراموش کرده و کمکی به انسان‌های مطلوم نمی‌کند. او هم به نوعی عاصی است. از سویی پایش مشکل دارد و نمی‌توان آن پا را از نسج سالم برید. پایی که از بالای ران بریده شده دیگر در پای مصنوعی‌اش قرار نمی‌گیرد و وقتی پزشک به او می‌گوید برای معالجه باید همین الآن آمبولانس خبر کنید، می‌گوید آمبولانس راز مرا فاش خواهد کرد و تاکسی خواهم گرفت. او به کلیسا باز می‌گردد تا بتواند پیکرده چوبین را به همراه کنودسن عاصی از کشور خارج کند. پیکره‌ای که شکل و شمایلش نشان از کتاب خواندن جوانی دارد که هر چه دلش می‌خواهد می‌خواند اما این «هر چه دلش می‌خواهد می‌خواند» درست خلاف ایدئولویی‌ای است که دستگاه حکومت فاشیستی هیتلری تبلیغ می‌کند. به همین دلیل ساده، مأموران آلمان نازی فردا صبح به تفتیش کلیسا خواهند آمد و مجسمه چوبین، یا همان پیکره بی‌جان که شاید ظاهراً از هزار جاندار برایشان خطرناک‌تر است و به قول نویسنده و «گرگور» -دیگر شخصیت رمان- «پسرک کتابخوان» با خود ببرند و معدوم کنند.

کنودسن وقعی به حرف‌های کشیش هلاندر نمی‌گذارد و زیر بار نمی‌رود که پسرک کتابخوان را به آن سوی آب‌های آزاد ببرد اما سر و کله «گرگور» پیدا می‌شود: با یک دوچرخه، یک پالتو خاکستری، گیره‌های دوچرخه متصل به شلوارش و در مجموع جامه‌ای که شبیه به آدم‌های معمولی است و ظن کسی را برنمی‌انگیزاند. «گرگور» نامی است که او خود در حزب برای خود انتخاب کرده. تحصیل‌کرده شهر مسکو است و تمایلات سوسیالیستی‌اش دیگر برایش پشیزی ارزش ندارند. او که انسانیت، شرافت و آزادی انسان را ارج می‌دهد تنها شخصیتی است که در رمان گویی از دروازه‌های آزادی عبور کرده و مشکلاتش با جهان و زمان به شکل نسبی دست‌کم برای خودش حل و فصل شده‌اند.

روی جلد چاپ نخست کتاب که با ترجمه سروش حبیبی سال ها پیش از سوی نشر ققنوس منتشر شد

در بندر رریک به شکل اتفاقی در میان خیل جمعیت روی اسکله چهره دختری یهودی را تشخیص می‌دهد. در دیالوگ‌هایی هم که با او دارد می‌گوید: «قیافه‌تان داد می‌زند که یهودی هستید و اشراف‌زاده یهودی و دردانه خانواده». گرگور به فراست آنچه را باید بفهمد درمی‌یابد و کنودسن را وادار می‌کند که «یودیت» را به همراه پیکره چوبین به سوئد ببرد. پیش از زدن سپیده و در زمانی که به قول نثر شاعرانه نویسنده، گویی قدری از مرکب تاریکی آسمان کاسته شده، «یودیت» را بدون هماهنگی با کنودسن سوار قایقی می‌کند که پسر قرار است آنها را در عرض ساحل و با احتیاطی که در تیررس ماموران گشت ساحل قرار نگیرند، پارو بزند و به کشتی برساند. «گرگور» خاطره خوشی از ارتباط با زنان ندارد. نامزد او خائن و فاشیست از آب درآمده بود و حزب او را از بین برده است. و حال که با نوعی فاصله ذهنی نسبت به «یودیت» می‌نگرد - این دختر جوان که ابتدا فکر می‌کرد او از «دیگران» است و قصد دستگیری او را دارد یا مأمور کلیساست و وظیفه دارد یهودیان را نجات دهد و حال آنی دلباخته او شد- کام نمی‌گیرد. کنودنس با دیدن دختر یهودی به گرگور اتهام می‌زند که این دختر یهودی نشمه توست! و وقتی متوجه می‌شود چند ساعتی است که در رریک او را دیده باز هم می‌گوید: «همین چند ساعت هم کافی است که با او روی هم ریخته باشی!»

نزاعی روی کشتی بین گرگور و کنودسن در می‌گیرد. کنودسن چغر گرگور را متهم می‌کند که او هم می‌خواهد با دختر فرار کند و پس از اینکه در نزاع و زد و خورد با دهانی آغشته به خون و سری گیج و منگ، قدری به حال خود بازمی‌گردد و از زبان گرگور می‌شنود که به پسر دستور می‌دهد «کشتی را بران و دختر را ببر؛ من با شما نمی‌آیم» از ترس از دست دادن کشتی‌اش و همچنین پایان لجاجت با گرگور، می‌گوید: «نیازی نیست؛ خودم هدایت کشتی را بر عهده می‌گیرم.»

داستان با توجه به نامی که دارد مشخص می‌کند که «زنگبار» رویای «پسر» است. دوست دارد روزی به شهر زنگبار بگریزد و تحت فرمان بزرگ‌ترها که مدام به او امر و نهی می‌کنند، قرار نگیرد. دلیل آخر او برای فرار مشخص است اما نویسنده در انتهای داستان به خواننده برگ می‌زند و پایان‌بندی محتمل داستان را با مهارت مثال‌زدنی‌اش تغییر می‌دهد.

اگر صدام سر قدرت بود «من نوکر صدامم» را نمی نوشتم!| می نوشتم من نوکر هیتلرم!| صدها آرزو برای طنز ایران داشتم تیراژ ۱۰۰ نسخه‌ای در آستانه نمایشگاه ۳۴| قیمت کاغذ تا کجا اوج می‌گیرد؟|‌گلایه ناشران از وضع موجود

آلفرد آندرش، نثر شاعرانه‌ای دارد. هر جا که لازم است از این نگاه شاعرانه برای داستان‌سرایی‌اش بهره می‌برد نه اینکه مانند برخی نویسندگان قلم را به راست کاغذ بگذارد و از چپ بردارد و رمانی ۱۰ جلدی کش بدهد و بنویسند. توصیف فلق، آسمان، ساحل و ابرها و... نمونه‌های تکثیر یافته در این رمان ساختارمند است که از قضا منطقی و ساختارگرایی پیش می‌رود. رمان ۱۶۰ صفحه است و سرشار از واژه‌های و تصویرسازی‌های به جای شاعرانه بدون اینکه نویسنده اندک تمایلی داشته باشد که آنها را کش بدهد یا حتی با تبختر به رخ مخاطب بکشاند و بگوید :«آری؛ من چنین نویسنده‌ای‌ام».

سروش حبیبی، مترجم پیشکسوت زبان‌های آلمانی، روسی و انگلیسی به خوبی از برگردان جزء به جزء این ظرافت‌ها و ریزه‌کاری‌ها بر آمده. چاپ سوم این رمان همزمان با برپایی نمایشگاه سی و چهارم از سوی نشر ماهی در دسترس علاقه‌مندان به ادبیات اروپاست.   

کد خبر 756626 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها ادبیات کتاب - نویسندگان و پدید آورندگان آلمان کتاب - داستان و رمان

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: ادبیات آلمان کتاب داستان و رمان جنگ جهانی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۲۹۰۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا به سمت قبله نماز می‌خوانیم؟ + دلائل علمی

زمانی که جهت قبله ی مسلمانان از مسجد الاقصی به سمت مسجد الاحرام و مشخصاً کعبه تغییر یافت، قوم یهود به انکار متوسل شدند و بهانه جویی و ایراد که …«مگر می‌شود قبله را تغییر داد؟»

در این هنگام این آیه «وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ / مشرق و مغرب هر دو ملک خداست، پس به هر طرف روی کنید به سوی خدا روی آورده‌اید، که خدا (به همه جا) محیط و (به هر چیز) داناست[۱]» بر رسول خدا نازل شد و جواب آنان را چنین داد که شرق و غرب و هر جهتی که خداوند متعال صلاح بداند، باید قبله گاه مسلمین باشد؛ زمانی مسجد الاقصی و اینک کعبه.

اما نشان دادن اقتدار خداوند تمام ماجرا نبوده و نیست. محققان و دانشمندان پس از مطالعات فراوان به این مهم دست یافته اند که قرار گرفتن انسان به سمت قبله، از لحاظ علمی فواید ثابت شده ای برای سلامت جسم و روح انسان دارد.

برای آگاهی از دلایل علمی رو به قبله نماز خواندن، در این مقاله همراه ما باشید.

در اثبات دلایل علمی، مراد کدام شاخه از علم است؟

البته این موضوع از ابعاد و شاخه های گوناگون علم، قابل بررسی و تأمل است زیرا احکام و فرامین الهی با در نظر گرفتن تمام جوانب امر و ظرفیت ها و نیازهای انسان، وضع شده است.

اساساً رویدادهایی که در زندگی با آنها مواجه می شویم، تلفیقی از علوم گوناگون هستند. چنانچه مسائل مربوط به الکترو مغناطیس که در حیطه ی علم فیزیک قرار دارند، بر کارکرد اندام ها و سلامتی سلول ها و اعصاب بدن که زیرمجموعه ی علوم زیستی هستند تأثیرگذارند. از این رو، در این مطالعه، موضوع رو به قبله نماز خواندن را هم از نظر علوم زیستی و فیزیولوژی و هم از دیدگاه علوم انسانی و اجتماعی بررسی خواهیم نمود.

دلایل علمی رو به قبله نماز خواندن رابطه قبله، نماز و میدان مغناطیسی زمین

با توجه به تصاویر به دست آمده از نقشه میدان مغناطیسی زمین، در می یابیم که به صورت شگفت آوری، چنانچه انسان در هر نقطه از کره زمین، به سمت قبله بایستد، میدان مغناطیسی بدن وی بر میدان مغناطیسی زمین منطبق شده و در طول مدتی که در حال خواندن نماز است، میدان مغناطیسی بدنش منظم می‌شود.

پروفسور هارول بور از دانشگاه ییل [۲] برای اولین بار با انجام یک آزمایش ساده، به وجود میدان مغناطیسی در اطراف موجودات زنده پی برد. وی پس از اینکه دریافت در بدن سمندر مورد آزمایشش، میدان مغناطیسی وجود دارد، این آزمایش را بر روی تعدادی از دانشجویان خویش نیز انجام داد. یکی از مطالب بسیار جالبی که پروفسور بور کشف کرد، این بود که دریافت؛ در بدن همه ی دانشجویان مؤنث مورد آزمایش، ماهی یک مرتبه تغییر ولتاژ نسبتاً شدیدی ایجاد می شود و این میدان دربدن آنها به منظم ‌ترین حالت خود می رسد و دقیقاً به این علت است که زنان در این مدت نیازی به خواندن نماز ندارند.

اخیرا هم در همین راستا، محققان دریافته اند؛ علت اینکه قلب زنان منظم تر و قویتر از قلب مردان می زند به دلیل همین تغییر ولتاژ ماهیانه در بدن آنهاست.

رابطه ی نماز و بارهای الکتریکی

بارهای زائد و آسیب رسانی که در اثر تحریکات الکتریکی اعصاب بدن به وجود می آیند هم بر روی میدان مغناطیسی بدن و هم بر روی امواج مغزی اثر سوء و مخرب دارند و این اثرات مخرب در قسمت هایی که اعصاب در آن تحرک بیشتری دارند، خطرات جدی تری ایجاد می کنند و الزامیست که هرچه سریعتر از آن نواحی دور شوند. حیرت آور است اگر بدانید که این قسمت ها، دقیقاً همان نواحی هستند که طی وضو گرفتن شسته می شوند و نیز اعصاب مربوط به فوقانی ترین قسمت بدن انسان، یعنی جمجمه!

طی انجام مراحل نماز، از قبیل وضو گرفتن و رو به قبله ایستادن و پیشانی بر خاک نهادن و … این بارهای زائد و آسیب رسان از بدن شخص نمازگزار تخلیه و دفع می شوند و این، موهبتی است که در قالب معجزه ای به نام نماز، به انسان هدیه شده است.

رابطه ی نماز و امواج مغزی

از دیگر دلایل علمی رو به قبله نماز خواندن تخلیه بار های زائد الکترو مغناطیسی بدن است. پس از دفع بارهای زائد بدن طی عمل وضو، امواج مغزی در مطلوب ترین حالت قرار می گیرند. به علاوه، حالت تمرکزی که در هنگام خواندن نماز در شخص نمازگزار به وجود می آید، باعث می شود که تشعشع امواج آلفا، به اندازه قابل توجهی بالا رفته و توانایی مغز نیز، در تولید این امواج بالا خواهد رفت.

علاوه بر بارهای زائد داخلی، بدن انسان به طور روزانه و متناوب، مقدار زیادی امواج الکترومغناطیسی را از محیط خارج دریافت می کند. بدن، هنگام استفاده از امواج الکترومغناطیس میزان قابل توجهی از آن امواج را دریافت می کند که البته راه گریزی نیست. امواجی که از طریق جریان برق از وسایل برقی مختلف، از طریق لامپ های روشن که حتی برای مدت کوتاهی هم خاموش نمی شوند، از طریق تماس مداوم با گوشی های تلفن همراه و کار با آنها در هنگام اتصال به شارژر و استفاده ی بیش از حد از هندزفری و امثال آن وارد بدن می شوند. به این طریق، انسان منبعی است که مقدار بسیار زیادی امواج الکترومغناطیسی را دریافت می کند و به عبارت دیگر انسان یک وسیله ی برقی است که همواره مقدار قابل توجهی از امواج را دریافت می کند بدون این که خود متوجه باشد.

قبله، نماز و تخلیه بارهای منفی

اما، نماز گزاردن و سجده کردن مانند سیم ارت، با نهادن پیشانی بر خاک، و تکرار چند باره ی آن، امواج الکترومغناطیسی را از بدن نمازگزار تخلیه خواهد کرد. این موضوع دقیقاً شبیه اتصال زمین به ساختمان ها و سازه های بلندی است که احتمال برخورد سیگنال های شدید الکتریکی مانند رعد و برق به آنها بالاست، اما اتصال به زمین باعث می شود که این امواج از طریق زمین تخلیه شده و آسیبی به مردم وارد نشود.

و شگفت انگیزتر آنکه؛ بهترین راه برای بهره مندی از این سم زدایی الهی، این است که هنگامی که پیشانی تان را بر خاک بندگی می گذارید،‌ رو به مرکز زمین باشید زیرا در این حالت است که امواج الکترومغناطیسی بهتر و سریع تر تخلیه می شوند و حیرت انگیزتر اینکه بر اساس یافته ها و اصول علمی ثابت شده، ‌مرکز زمین مکه و خانه ی کعبه است.

کعبه ای که قبله گاه مسلمانان قرار داده شده، دقیقاً در نقطه ی وسط زمین است. از این روست که گفته می شود سجده کردن به سمت قبله ی مسلمین جهان،‌ بهترین و سریع ترین راه تخلیه ی سیگنال های مضر و بارهای منفی و مضر از بدن انسان است. تحقیقات علمی که در این زمینه انجام شده اند، سند محکم و مستدلی هستند برای اثبات این موضوع که دستورات و فرایض دین مبین اسلام، کاملاً دلایل علمی داشته و بر پایه مصلحت اندیشی و خیر خواهی پروردگار برای نوع بشر تدوین شده اند.

نماز گزارانی که هر روز، ۳۴ مرتبه در رکعات ۱۷ گانه نمازهای یومیه شان سجده می کنند،‌ یقیناً بیشتر از هر کس دیگری انرژی های منفی و بارهای مضر کسب شده در طول روز را تخلیه می نمایند.

نماز و سلامت اجتماعی

علاوه بر تأثیراتی که نماز خواندن به سوی قبله بر روی سلامتی روح و روان و جسم فرد نمازگزار دارد، تأثیرات شگرفی نیز بر روی سلامت اجتماعی مسلمانان می گذارد. رو به سوی قبله نماز خواندن، سوای تحقیقات علمی و آثار فیزیولوژیک، یک موضوع فقهی و دینی است. فرامین خداوند متعال، با ریشه یابی های دقیق نیازهای بشری، سرشار از حکمت ها و منافع بی شمار در همه ی ابعاد زندگی انسان است. هم از بعد فردی و هم از بعد اجتماعی …

درست است که عبودیت، امری درونی است و روح و ریشه ی آن، احساس بندگی درونی عبد نسبت به معبود است، لیکن، نمود عینی این احساس الزامی است و این توجّه و خضوع قلبی باید به صورت عملی هم اجرا شود. به همین دلیل هم خداوند، کعبه را قبله گاه مسلمانان معین نمود تا انسان ها را با همۀ اختلافاتی که از نظر نژاد و زبان و رنگ پوست و فرهنگ و تفاوت جغرافیایی دارند، متوجه به یک مرکز واحد کرده و با این مرکزیت، وحدت فکری، معنوی و عملی آنان را تضمین کند.[۳]

نمودِ وحدت در همه ی ابعاد اجتماع مسلمین، یکی از اهداف رو به قبله نماز خواندن است تا وحدت و یکرنگی و هماهنگی در صفوف مسلمانان نمازگزار پیدا شود و از تفرقه و جدایی که عامل هرج و مرج و اغتشاش و فروپاشی نظم اجتماعی است، جلوگیری شود. علاوه بر این، کعبه، به عنوان نقطه ی مرکزی زمین، مکانی مقدس است که یکی از قدیمی‌ترین پایگاه‌های توحید و خداپرستی می‌باشد و توجه به آن، بیدار کننده ی سوابق و خاطرات گذشته ی انسان ها در زمینه ی توحید و بندگی پروردگار است.[۴]

رو به قبله نماز خواندن، اقتضای جسمانیّت انسان

ذات پروردگار، به عنوان وجودی مجرّد، محدود و محصور در مکان و جهت خاصی نیست و از آن جایی که وجودی مطلق و فراگیر و نامتناهی نیز هست، هرگز نمی توان جایی را تصوّر کرد که خداوند در آنجا حضور نداشته باشد. همانگونه که در آیه ۱۱۵ سوره بقره به این حقیقت اشاره شده و مشرق و مغرب و کل هستی مملو از نور الهی معرفی شده است. بنابر این، به یک قبله نماز گزاردن، یقیناً حکمت و هدف مشخصی دارد که وجود انسان، تنها برنده و ذی نفع این فلسفه و حکمت الهی خواهد بود.

جسمانی بودن انسان و محصور بودن روح بشریت در کالبد بدن، دلیل متقنی برای توجیه این عمل است. رو به قبله نماز خواندن، به این دلیل نیست که خداوند در مکان یا جهت معیّنی قرار دارد؛ بلکه از این رو است که انسان زمینی، به دلیل فیزیک بدنی و ساختار جسمانی خود، ناگزیر است که هنگام نماز به یک سو متوجّه باشد زیرا از قدرت وی خارج است که در آنِ واحد، متوجه همه ی جهات باشد.[۵]

البته این موضوع که خداوند متعال در همه جا هست و بنده، به هر طرف که رو کند، در حقیقت روی به سوی معبود نهاده، لزوماً به این امر منتج نمی شود که به هر سمت و سویی می توان نماز خواند. همانطور که یقیناً، خالق همه ی انسان ها، همه ی زبان ها را می داند ولی نماز را باید به زبان عربی خواند و یا اینکه با علم به ازلی بودن و لایتناهی بودنِ خداوند و اینکه می دانیم خداوند، وجودی مقید به زمان و وقت به خصوصی نیست و محدودیت زمانی خاصی برای ارتباط و توکل به او وجود ندارد، لازم است که نماز را در اوقات خاص خودش بخوانیم.

بنا به توضیحاتی که در باب فلسفه و دلایل علمی رو به قبله نماز خواندن، ارائه شد، در می یابیم … حال که به خاطر محدودیّت های جسمانی، ناگزیر به ایستادن به یک سمتِ به خصوص در هنگام نماز هستیم، خدای تعالی در قالب احکام دین مبین اسلام خواسته است که از این امر، حدّاکثر استفاده را برای تکمیل بندگی و شکوه هر چه بیشتر عبادت بنماید و به جای آوردن این فریضه را مشروط به متوجّه شدن و روی کردن به سمت قبله نموده است.[۶]

نماز خواندن رو به قبله، مظهر وحدت اسلامی

همانگونه که می دانیم نمازهای یومیه این قابلیّت را دارند که به جماعت اقامه شوند. خداوند متعال، با توجه به این موضوع، برای اقامه ی این نمازها شرایط و ارکانی را مشخص فرموده تا به‌ واسطه ی اجرای این ارکان، نظم در صفوف نماز جماعت مسلمین شکل گرفته و وحدت و یکپارچگی نهادینه گردد. لذا، چنانچه الزام رو به قبله نماز خواندن در نمازهای واجب که به جماعت نیز خوانده می‌ شوند، وجود نداشت و هرکس به هر سمتی که دلش می خواست، نماز می خواند، اقامه ی نماز جماعت از اساس به هم می ریخت و بنیان آین فریضه ی با شکوه عبادی فرو می پاشید، جماعت مسلمانان و اتحاد آنها در پرستش خداوند، دچار درهم ریختگی و تشتت می گردید.

از همین روست که توجّه عموم مسلمانان نمازگزار به سمت کعبه، آن هم پنج مرتبه در هر شبانه روز، روح همبستگی و وحدت و یکدلی را در دل و جان انسان های با ایمان پرورش می دهد و به شکل گیری وحدت اسلامی و هماهنگی و شکوه صفوف مسلمین جهان کمک می کند و با رشته ای نامرئی، اجتماعات مختلف اسلامی را در سرتاسر کره ی خاکی، از شرق تا غرب عالم به هم مربوط و چون حلقه های زنجیر به یکدیگر متصل می سازد و عظمت و شوکت آنها را به منصه ی ظهور می رساند، چرا که خمیر مایه و جوهره ی تعالیم جهانی دین مبین اسلام، بر مبنای وحدت هدف و عقیده میان تمام مسلمین جهان است که با قرار گرفتن به سمت قبله ای واحد، به جهانیان نشان داده می شود.[۷]

قبله ای واحد، اقتدا به انبیا و اوصیای الهی در نماز

کعبه، قبله گاه ابراهیم خلیل الله و محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و پیروان ایشان از صدر نبوت تا کنون، رمز وحدت میان مردم و نقطه ی ثقلی برای اجتماع دل های مؤمنان و کنگره ای عظیم و بی مثال در راستای استحکام پیوندهای گوناگون بشری میان مسلمین می باشد. پیوندهایی فرامرزی و فارغ از هرگونه تبعیض و تفاوتِ رنگ و نژاد و مذهب.

چه دلیلی علمی تر و اندیشمندانه تر از پیوند دادن میان انسان ها در سرتاسر کره ی زمین فارغ از زمان و مکان! تصور اینکه ما، به همان سمتی نماز می گذاریم که روزگاری حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل و حضرت محمد صلوات الله علیه نماز می خواندند، روزگاری امامان معصوم علیهم السلام و یاران ایشان، سالها پیش، اجداد و نیاکان ما و اینک خود ما … باعث می شود که خود را نزدیک و متصل به ایشان بدانیم و گویی در نمازی ایستاده ایم که مقتدایش، انبیا و اوصیای بزرگ الهی هستند و چه سعادتی از این بیشتر!

مسلمانان در پرتو این قبله گاه مقدّس و در سایه ی مرکزیّت و معنویّت بی بدیل آن می توانند بسیاری از نابسامانی های روزمره ی خود را سر و سامان داده و کاخ سعادت خود را بر پایه آن استوار سازند.[۸]

آیه مربوط به تحویل و تعیین قبله

«قَدْ نَرَیٰ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاءِ ۖ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضَاهَا ۚ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۚ وَحَیْثُ مَا کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ ۗ وَإِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ»: ما توجه تو را بر آسمان (به انتظار وحی و تغییر قبله) بنگریم و البته روی تو را به قبله‌ای که به آن خشنود شوی گردانیم، پس روی کن به طرف مسجد الحرام و شما (مسلمین) نیز هر کجا باشید (در نماز) روی بدان جانب کنید. و گروه اهل کتاب به خوبی می‌دانند که این تغییر قبله به حق و راستی از جانب خداست (نه به دلخواه کس) و خدا از کردار آنها غافل نیست.[۹]

کلام آخر

باید بگوییم که رو به قبله نماز خواندن، هرگز به مفهوم محدود کردن ذات پاک خداوند در مکان و جهت معینی نیست، چنانچه پیش تر گفتیم که خدای تعالی حکیم است و تکالیف و احکام الهی همگی دارای حکمت و منفعتی هستند که به برخی از آنها اشاره کردیم. از تخلیه بارهای منفی و امواج الکترو مغناطیسی و امواج مضر گرفته تا وحدت و یکدلی میان همه ی مسلمانان در هر نقطه ای از زمین که هستند، پیشگیری از هرج و مرج و تشتت در صفوف مسلمین و نشان دادن عظمت و شکوه قدرت اسلام و مسلمین به سایر جهانیان، ناگزیری انسان از به یک سمت نماز خواندن به دلیل محدودیت های جسمانی و حفظ اریکه ی قدرت قدیمی ترین پایگاه توحید، یعنی کعبه، تنها بخشی از دلایل اثبات شده ی این امر می باشند که در این مقاله به آنها پرداختیم.

منبع: به قلم تحریریه ستاد اقامه نماز

پی نوشت ها

۱. سوره بقره، آیه ۱۱۵

۲. دانشگاه ییل (به انگلیسی: LYale University) ) یک دانشگاه تحقیقاتی خصوصی و بسیار معتبر در شهر نیوهیون واقع در ایالت کنتیکت آمریکا است که در سال ۱۷۰۱ میلادی تأسیس شده ‌است. بسیاری از رؤسای جمهور آمریکا و همچنین سران دولت آمریکا از جمله بیل کلینتون، جورج دبلیو بوش، جان کری و هیلاری کلینتون از این دانشگاه فارغ ‌التحصیل گردیده‌ اند.

۳. تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۵۰۷

۴. برگرفته از: همان، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۴۱۵

۵. پاسخ به پرسش های مذهبی‏، مکارم شیرازی، سبحانی، ناصر، جعفر، قم، انتشارات مدرسه الامام علی بن ابی طالب (علیه السلام)، ۱۳۷۷هـ.ش، چاپ اول، ص ۲۹۵.

۶. همان

۷. پاسخ به پرسش های مذهبی، همان.

۸. تفسیر نمونه، همان، ج ‏۵، ص ۹۰.

۹. سوره بقره، آیه ۱۴۴، ترجمه الهی قمشه ای

دیگر خبرها

  • نوشتن کتابی درباره امام قلی‌خان برای بچه‌ها
  • کتابی پر ازجاهای خالی!
  • حمله عنابستانی به رشیدی کوچی: به دروغ طرح صیانت را فیلترینگ معرفی کرد /از او پرسیدم طرح را خوانده ای گفت نه /با کج فهمی به فضای مجازی ظلم کرد
  • چرا به سمت قبله نماز می‌خوانیم؟ + دلائل علمی
  • سریال قطب شمال اقتباسی از رمان کنت مونت کریستو یا نسخه ایرانی یک سریال ترکی؟
  • کری خواندن برای بایرن به سبک راموس (عکس)
  • چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتاب‌های ایرانی علاقه‌مند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه
  • چرا هیچ دستگاه نظارتی به داد مستاجران نمی‌رسد | اختیار آینده زندگی ما دست صاحبخانه هاست! | مستاجران به ناچار اجازه می‌دهند بر سرشان کلاه برود
  • اسیر فلسطینی صهیونیست‌ها برنده بوکر عربی ۲۰۲۴ شد
  • چاپ کتابی درباره سکوت و پایبندی در آثار آلبر کامو